حالت شب
  • Wednesday, 16 July 2025
آیا فغانی بی ریشه است

آیا فغانی بی ریشه است

در سرزمینی که آدم‌ها را یا باید به درخت وابسته دید یا به طناب، یکی هست که نه بوی رانت می‌دهد، نه بوی تملق؛ اسمش علیرضا فغانی‌ست، بچه ساده‌ی روستای جابوز خراسان که با یک سوت، خودش را به جهان معرفی کرد. اما حالا، چند روزی‌ست که دوباره نشانه رفته‌اند سویش؛ چرا؟ چون در پایان یک تورنمنت بین‌المللی، مدالی گرفت از دستان دونالد ترامپ و لبخندی زد – نه از سر سیاست، بلکه رسم حرفه‌ای بودن.

همین لبخند ساده، انگار دکمه آتش موشک‌ها را زد! جماعتی از راه رسیدند؛ توییت زدند، پست گذاشتند، فغانی را کوبیدند، وطن‌فروشش نامیدند، به او ناسزا گفتند و صد البته، از پشت پرده فتوا صادر کردند: «ایرانی باشی، اما با دشمن عکس بگیری؟ لعنت به تو!» و کسی نپرسید: کدام دشمن؟

ن‌که همین امروز پشت درهای نیویورک، منتظر امضای توافق هسته‌ای جدید نشسته؟ یا آن‌که سردار دیپلماسی‌اش در سازمان ملل دست به سینه منتظر لبخند وزیر خارجه ماست؟

فغانی اگر بود، لابد باید زیر چشم ترامپ را کبود می‌کرد، مدال را پرت می‌کرد سمت دوربین‌ها، بعد هم فریاد می‌زد: «خون شهدای نطنز فراموش نمی‌شود!» تا شاید به مذاق دوستان انقلابی خوش بیاید. اما فغانی، نه بازیگر است، نه شعارچی. او فقط یک داور است؛ همان داوری که روزی چشم خاورمیانه را به تصمیماتش دوختند، روزی هم چشم داوران جهان به افتخاراتش دوخته شد.

او را با آن‌هایی اشتباه گرفته‌اند که به ازای هر لبخند سیاسی، پست می‌گیرند. فغانی نیما نکیسا نیست که با چند پیام تبلیغاتی، مدیریت ذوب‌آهن را بگیرد و بعدش میلیاردها بدهی جا بگذارد. او خداداد عزیزی هم نیست که عربده بکشد، و از دل آن عربده‌ها، ناگهان سر از نیمکت تراکتور در بیاورد.

نه، فغانی هیچ‌وقت بلد نبود به رنگ روز دربیاید. بلد نبود در صف بایستد، به بوسه و قسم، پست بگیرد، نان سفره‌اش را به مدیحه‌سرایی آلوده کند. بلد نبود مدام بپرسد: «کجا باید بود تا دیده شد؟» او فقط بود… خودش بود.

و حالا که در قاب عکسی، لبخندی رسمی به ترامپ زد، شده است سوژه ناسزاها. کاش همان‌ها که فغانی را «خائن» می‌خوانند، نگاهی می‌انداختند به فرزندان خودشان؛ همان‌ها که با پول بیت‌المال در آمریکا و کانادا و انگلیس، پشت پرچم بیگانه عکس می‌گیرند، قسم وفاداری می‌خورند و بعد هم در سایت‌ها تیتر می‌زنند: «فرزند فلان مقام ایرانی، شهروند رسمی آمریکا شد.»

ه عزیزان؛ این بازی را بد داوری می‌کنید. وطن‌فروش، فغانی نیست. وطن‌فروش آن است که سال‌هاست به اسم وطن، دکان باز کرده و به اسم مردم، جیب خودش را پر کرده. وطن‌فروش آن است که روی صندلی‌های مدیریتی چسبیده، اما نه یک روزش بوی لیاقت می‌دهد، نه یک تصمیمش رد شرافت دارد.

فغانی شاید با ترامپ عکس گرفته باشد، اما با مردمش روراست مانده. و مردم؟ هنوز او را دوست دارند؛ هنوز هم باورش دارند. چون فغانی از جنس شعار نبود. از جنس کار بود. از جنس اعتبار.

و در کشوری که هر شایسته‌ای را به جرم مستقل بودن، «بی‌ریشه» می‌خوانند، فغانی درد مشترک ماست… نه خائن

اصغر عبدلی  پایگاه خبری با خبر باش 

دیدگاه / پاسخ