حالت شب
  • Sunday, 13 July 2025
انتقال آب دریا به اصفهان برای صنعت توجیه‌پذیر است، نه برای شرب یا کشاورزی

انتقال آب دریا به اصفهان برای صنعت توجیه‌پذیر است، نه برای شرب یا کشاورزی

ایسنا/اصفهان انتقال آب دریا به اصفهان برای مصارف صنعتی توجیه‌پذیر است، اما برای هر نوع مصرف دیگر از جمله شرب یا کشاورزی این اقدام نه‌تنها توجیه ندارد، بلکه اشتباه است. چرا که در بهترین حالت، ممکن است برای مدتی کوتاه مثلاً یک‌سال چالش‌های موجود را مدیریت‌پذیر جلوه دهد، اما در ادامه ما را با مسائل تازه‌ای مانند افزایش جمعیت، تشدید تقاضا برای آب و فشار بر منابع محدود منطقه مواجه خواهد کرد.

بحران کم‌آبی در فلات مرکزی ایران، به‌ویژه در استان‌های اصفهان، یزد و کرمان، به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زیست‌محیطی و توسعه‌ای کشور مطرح است. کاهش محسوس بارش‌ها طی سال‌های اخیر و برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی باعث شده تا بسیاری از سفره‌های آبخوان با کسری جدی مواجه شوند و تأمین آب برای مصارف کشاورزی، صنعتی و شرب به دغدغه‌ای اساسی تبدیل شود.

برای پاسخ به این بحران، پروژه‌ای راهبردی تعریف شده که براساس آن، آب شور دریای عمان در جنوب کشور شیرین‌سازی شده و سالانه حدود ۲۷۰ میلیون مترمکعب آب شیرین‌شده از طریق خط لوله‌ای بیش از ۲۷۰۰ کیلومتر به فلات مرکزی منتقل می‌شود. این پروژه در دو فاز اجرا می‌شود؛ فاز اول با ظرفیت انتقال ۷۰ میلیون مترمکعب آب و فاز دوم با ظرفیت ۲۰۰ میلیون مترمکعب. پیش‌بینی می‌شود بهره‌برداری کامل این طرح تا اواسط دهه آینده عملیاتی شود.

کارشناسان تأکید دارند که این پروژه می‌تواند به شکل قابل‌توجهی فشار برداشت از منابع زیرزمینی را کاهش دهد و نیازهای آب صنایع، شرب و کشاورزی گلخانه‌ای را پوشش دهد. با این حال بهره‌وری مصرف آب به‌ویژه در بخش کشاورزی که بیش از ۸۰ درصد مصرف کل آب منطقه را به خود اختصاص می‌دهد، باید به شکل جدی بهبود یابد تا کاهش مصرف آب و مدیریت پایدار منابع آبی امکان‌پذیر شود.

هم‌زمان هشدار داده شده که بدون تدوین و اجرای برنامه‌های جامع مدیریت منابع آب و کنترل رشد جمعیت و توسعه صنایع، انتقال آب می‌تواند به افزایش مصرف بی‌رویه و فشار مضاعف بر منابع آب منجر شود، بنابراین توجه به جنبه‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی و رعایت اصول عدالت در توزیع آب از الزامات حیاتی برای موفقیت این پروژه‌ها است، همچنین تأکید شده است که موفقیت طرح انتقال آب به فلات مرکزی نیازمند همکاری همه‌جانبه دستگاه‌های اجرایی، تأمین سرمایه‌گذاری مناسب و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین شیرین‌سازی و انتقال آب است. در غیر این صورت، این پروژه‌ها ممکن است نه تنها نتوانند بحران آب را کاهش دهند، بلکه موجب بروز مشکلات زیست‌محیطی و اجتماعی جدیدی شوند که جبران آن‌ها دشوار خواهد بود.

در این راستا با مهدی قیصری، دانشیار گروه مهندسی آب دانشگاه صنعتی اصفهان به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را می‌خوانید:

از نظر فنی و اقتصادی، آیا طرح انتقال آب از خلیج فارس به فلات مرکزی برای تأمین آب صنایع اصفهان به‌عنوان راهکاری پایدار و توجیه‌پذیر قابل قبول است؟

بله، دقیقاً شیرین‌سازی آب دریا و انتقال آن برای مصارف صنعتی در فلات مرکزی ایران، یکی از راهکارهای بسیار خوب و در عین حال پایدار به شمار می‌رود؛ به شرط آنکه برق مورد نیاز برای ایستگاه‌های پمپاژ در مسیر انتقال، همچنین تأمین انرژی مورد نیاز برای فرایند شیرین‌سازی در حاشیه دریا، از طریق منابع تجدیدپذیر به‌ویژه انرژی خورشیدی تأمین شود. در این صورت، این طرح نه‌تنها از نظر محیط‌زیستی قابل‌قبول و پایدار خواهد بود، بلکه از منظر اقتصادی نیز توجیه‌پذیر خواهد شد.

نکته مهم در این زمینه، تبدیل ارزش آب به عدد و رقم در فلات مرکزی است. وقتی می‌دانیم که امروز، تأمین هر مترمکعب آب در اصفهان، بیش از ۲/۵ یورو هزینه در بر دارد، این موضوع ضرورت توجه جدی به مدیریت مصرف آب در همه بخش‌های فلات مرکزی را به‌خوبی نشان می‌دهد. دانستن این واقعیت که هر مترمکعب آب هزینه‌ای معادل ۲/۵ تا ۳ یورو دارد، می‌تواند تلنگری ذهنی برای همه مصرف‌کنندگان باشد؛ چه در بخش صنعت، چه در کشاورزی و چه در حوزه مصرف خانگی.

چه چالش‌های فنی و مصرف انرژی در فرایند شیرین‌سازی، پمپاژ و انتقال آب وجود دارد و آیا فناوری‌های داخلی توان پاسخگویی به این نیازها را دارند؟

اگر تأمین برق مورد نیاز برای فرآیند شیرین‌سازی آب و انتقال آن به فلات مرکزی بر مبنای برق شبکه سراسری کشور باشد، این روش نه پایدار خواهد بود و نه از نظر اقتصادی توجیه‌پذیر است. در چنین شرایطی، در واقع یارانه پنهانی برای انتقال و تأمین آب مصرف می‌شود، بدون آنکه بازگشت سرمایه‌ مشخصی در کار باشد، اما اگر برق مورد نیاز این ایستگاه‌های پمپاژ و تأسیسات شیرین‌سازی در محل خود، از طریق پنل‌های خورشیدی و دیگر منابع انرژی پاک تأمین شود، آن‌گاه پروژه نه‌تنها توجیه‌پذیر، بلکه در بلندمدت پایدار و قابل اتکا خواهد بود.

فناوری‌های مرتبط با این حوزه، در کشور تا حد قابل‌قبولی در دسترس است؛ بخشی از آن بومی‌سازی شده و بخشی نیز با همکاری خارجی قابل تأمین است، بنابراین نیاز انرژی برای شیرین‌سازی و انتقال آب قابل تأمین است. از سوی دیگر، در حوزه لوله‌گذاری و تأمین تجهیزات نیز کشور از وضعیت مناسبی برخوردار است و توان داخلی برای تأمین اتصالات و تجهیزات وجود دارد.

در نهایت باید گفت که دانش مهندسی و ظرفیت اجرایی موجود در کشور نیز برای اجرای چنین پروژه‌ای کفایت می‌کند و در صورت طراحی صحیح مبتنی‌بر انرژی‌های پاک، این طرح می‌تواند از نظر اقتصادی، فنی و محیط‌زیستی، کاملاً توجیه‌پذیر باشد.

آیا ارزیابی دقیقی از هزینه‌های اجرای این طرح در مقایسه با راهکارهای جایگزین مانند بازچرخانی پساب صنعتی و بهینه‌سازی مصرف آب انجام شده است؟

بازچرخانی پساب صنعتی در مجموع عدد قابل توجهی نیست؛ به‌ویژه که بخش عمده‌ای از پسابی که قابلیت بازچرخانی و استفاده مجدد دارد، هم‌اکنون توسط خود صنایع انجام می‌شود. بنابراین، نباید انتظار داشت که این مسیر بتواند سهم بزرگی در حل بحران آب ایفا کند.

در بحث بهینه‌سازی مصرف آب نیز باید به این نکته توجه کرد که وضعیت مصرف آب در بخش صنعت، نسبتاً مناسب است. به این معنا که از یک‌سو حجم کلی آب مصرفی در صنعت آن‌چنان زیاد نیست و از سوی دیگر حتی در صورت اجرای کامل برنامه‌های بهینه‌سازی، حجم صرفه‌جویی آن‌چنان چشمگیر نخواهد بود، اما در مقابل، بخش کشاورزی با مصرف عمده منابع آبی کشور و فاصله زیاد تا الگوی مصرف بهینه، زمینه‌ مناسبی برای اصلاح دارد. در این بخش، حتی یک تغییر کوچک در روش‌های آبیاری یا نوع کشت، می‌تواند منجر به صرفه‌جویی‌های بزرگ و مؤثر در منابع آب شود.

از این منظر، توسعه طرح‌هایی که منجر به توقف برداشت مستقیم صنایع از منابع آبی کشاورزی در فلات مرکزی می‌شود، اقدامی مثبت و مؤثر است. چرا که صنایع را ناگزیر می‌سازد تا همانند سایر نهاده‌های تولید، هزینه آب را نیز در محاسبات اقتصادی و قیمت تمام‌شده محصولات خود لحاظ کنند.

این تغییر رویکرد، به‌تدریج صنایع را به‌سمت بهینه‌سازی مصرف سوق خواهد داد. در حالی که تا پیش از این، استفاده از آب ارزان‌قیمت، به‌ویژه منابع آبی کشاورزی، مانعی جدی برای شکل‌گیری چنین انگیزه‌ای بوده است. زمانی که آب برای صنایع، هزینه‌ واقعی پیدا کند و دیگر به‌عنوان منبعی کم‌هزینه یا بی‌ارزش تلقی نشود، ارزش آن در ذهن تصمیم‌گیران اقتصادی تثبیت می‌شود و رفتار مصرف نیز تغییر خواهد کرد.

به‌نظر می‌رسد این مسیر می‌تواند زمینه‌ساز تغییر نگرش در استفاده از منابع آبی و شکل‌گیری الگوهای مصرف مسئولانه‌تر باشد.

در صورت اجرای کامل طرح، چه تأثیری بر الگوی تخصیص منابع آبی استان اصفهان، به‌ویژه رودخانه زاینده‌رود و تعهدات زیست‌محیطی آن، خواهد داشت؟

اطلاعات دقیق و مستندی درباره میزان تخصیص آب به بخش صنعت در اختیار ندارم، اما اگر ارقامی که در جلسات مطرح می‌شود را ملاک قرار دهیم، میزان کل آب مصرفی صنعت در استان اصفهان حدود ۱۵۰ میلیون مترمکعب در سال برآورد می‌شود. حال اگر فرض کنیم که تمام این مقدار از طریق شیرین‌سازی آب دریا تأمین و به فلات مرکزی منتقل شود، مشروط بر اینکه برداشت قبلی این حجم از منابع آب زیرزمینی و رودخانه‌ای به‌طور کامل متوقف شود، می‌توان گفت که ۱۵۰ میلیون مترمکعب آب در منطقه آزاد خواهد شد، اما پرسش اساسی اینجاست که آیا اساساً آبی وجود دارد که بتوان آن را آزاد کرد؟ وقتی به شرایط آبی حوضه زاینده‌رود نگاه می‌کنیم، از جمله کاهش بارش‌ها، افت شدید تراز آبخوان‌ها و تداوم کسری مخازن زیرزمینی، به‌نظر می‌رسد اصلاً منبع قابل اتکایی برای آزادسازی وجود ندارد. به‌عبارت دیگر، ممکن است صنایع نه از سر دغدغه زیست‌محیطی، بلکه از سر ناچاری و نبود منابع دیگر، به سمت استفاده از آب شیرین‌شده روی آورده باشند.

از این منظر، نمی‌توانم اظهارنظر قطعی درباره اثرات زیست‌محیطی این اقدام داشته باشم، اما به‌صورت مشروط می‌توان گفت: اگر و فقط اگر، با ورود آب جدید، برداشت صنایع از منابع سطحی و زیرزمینی متوقف شود، این اقدام قطعاً اثر مثبتی خواهد داشت، اما اگر آب جدید صرفاً به توسعه صنایع و افزایش ظرفیت‌های تولید اختصاص یابد، نه‌تنها کمکی به محیط‌زیست نمی‌کند، بلکه خطرات جدیدی نیز ایجاد می‌کند.

چنین انتقالی در صورت فقدان برنامه‌ریزی دقیق، ممکن است توهمِ فراهم بودن آب در فلات مرکزی را ایجاد کند و این توهم، زمینه‌ساز گسترش صنایع، افزایش جمعیت و بالا رفتن تقاضا برای آب شرب در منطقه خواهد شد. در این صورت، انتقال بین‌حوضه‌ای آب، به‌جای حل مسئله، سرپوشی می‌شود برای برداشت‌های بی‌رویه‌ای که تاکنون در بخش صنعت انجام می‌شده است؛ با این توجیه که صنایع اکنون خودشان آب را از دریا تأمین می‌کنند و وارد فلات مرکزی می‌سازند.

در حالی‌که ممکن است همچنان چند برابرِ این آب، از منابع زیرزمینی و سطحی برداشت شود و ورود آب جدید صرفاً ابزار توسعه بیشتر مصرف باشد، نه جایگزینی برداشت‌های گذشته. این موضوع در صورت فقدان اطلاعات دقیق و مستند، نگران‌کننده است و باید به‌عنوان یک صورت‌مسئله جدی، با نگاه تحلیلی و کارشناسی مورد بررسی قرار گیرد.

تأثیرات زیست‌محیطی انتقال آب شور و تخلیه پساب‌های صنعتی در مناطق مرکزی کشور چیست و آیا مطالعات جامعی در این زمینه صورت گرفته است؟

تا جایی که من اطلاع دارم، آب شور قرار نیست به فلات مرکزی منتقل شود؛ بلکه مبنای طرح بر این بوده که آب دریا ابتدا در حاشیه ساحل شیرین‌سازی شده و سپس آب شیرین به فلات مرکزی منتقل شود.

اگر غیر از این باشد و قرار بر انتقال آب شور به داخل سرزمین و شیرین‌سازی در مقصد باشد، موضوع عملاً منتفی است؛ چراکه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فنی، چنین رویکردی قابل‌دفاع نیست.

براساس آنچه بنده مطلع هستم، طرح به‌گونه‌ای تعریف شده که فرایند شیرین‌سازی در نزدیکی دریا انجام شود و تنها آب شیرین به مقصد منتقل شود که منطقی‌ترین و مقرون‌به‌صرفه‌ترین گزینه نیز همین است. انتقال آب شور به فلات مرکزی و سپس شیرین‌سازی هم هزینه‌های سنگینی به همراه دارد و هم از نظر فنی روش نادرستی است که با الزامات مهندسی، محیط‌زیستی و بهره‌وری منابع هم‌خوانی ندارد.

این طرح تا چه اندازه با اسناد بالادستی کشور، از جمله برنامه آمایش سرزمین و طرح‌های سازگاری با کم‌آبی، هماهنگ و هم‌راستا است؟

یقیناً این طرح با اسناد بالادستی کشور هماهنگی دارد. در فلات مرکزی ایران، ما تنها با کمبود منابع آبی مواجه نیستیم، بلکه سفره‌های آب زیرزمینی ما با کسری قابل توجهی روبه‌رو هستند؛ به این معنا که برداشت از آبخوان‌ها بیشتر از تغذیه طبیعی آن‌ها بوده و در نتیجه باید در یک بازه‌ زمانی بلندمدت، برداشت از منابع کاهش یابد تا این کسری جبران شود.

اگر بنا باشد چنین سیاستی اجرایی شود، در حالی‌ که هم صنایع در منطقه حضور دارند و هم جمعیت قابل توجهی در فلات مرکزی ساکن است، چاره‌ای جز تأمین منابع آبی از خارج حوضه باقی نمی‌ماند.

هرچند این راهکارها ایده‌آل یا دقیق نیستند، اما در شرایط کنونی، از سر ناچاری باید به آن‌ها تن داد. اگر این انتقال صورت نگیرد، نه صنایع تعطیل خواهند شد و نه امکان جابه‌جایی آن‌ها وجود دارد؛ در چنین شرایطی، صنایع ناگزیر خواهند بود آب مورد نیاز خود را از آب شرب یا کشاورزی، به‌صورت‌های مختلف تأمین کنند و این فشار مضاعفی را بر قشر زحمت‌کش کشاورز وارد خواهد کرد.

این فشار، در نهایت تبعات اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای برای استان به همراه خواهد داشت، بنابراین می‌توان گفت که چون تأمین مالی این پروژه از سوی خود صنایع انجام می‌شود و صنایع هستند که هزینه انتقال و تأمین آب را پرداخت می‌کنند، این اقدام برای مصارف صنعتی توجیه‌پذیر است، اما برای هر نوع مصرف دیگر از جمله شرب یا کشاورزی این اقدام نه‌تنها توجیه ندارد، بلکه اشتباه است. چرا که در بهترین حالت، ممکن است برای مدتی کوتاه مثلاً یک‌سال چالش‌های موجود را مدیریت‌پذیر جلوه دهد، اما در ادامه ما را با مسائل تازه‌ای مانند افزایش جمعیت، تشدید تقاضا برای آب و فشار بر منابع محدود منطقه مواجه خواهد کرد. از این‌رو استفاده از این آب، صرفاً باید محدود به تأمین نیاز صنایع باقی بماند و هرگونه گسترش مصرف به سایر حوزه‌ها، اقدامی نادرست و پرهزینه خواهد بود.

با توجه به رسیدن آب شیرین‌شده به اصفهان، آیا صنایع واقعاً نیازمند آب شیرین هستند و چه اهمیت و اولویتی برای مصرف آب شیرین در بخش صنعتی قائل هستیم؟

بله، صنایع لازم است از آب شیرین استفاده کنند، زیرا آبی که شیرین نباشد به‌دلیل املاح موجود در آن موجب فرسایش و خوردگی تجهیزات صنعتی شده و می‌تواند به عملکرد و عمر مفید ماشین‌آلات و تأسیسات آسیب بزند. به همین دلیل اغلب صنایع به آب شیرین نیاز دارند.

هرچند که در گذشته، شاید نباید صنایع در فلات مرکزی شکل می‌گرفتند و توسعه پیدا می‌کردند، اما واقعیت امروز این است که این صنایع ایجاد شده‌اند و در شرایط فعلی، توان پرداخت هزینه آب، حتی با قیمت‌های بالا را دارند، بنابراین بهترین رویکرد این است که فشار مضاعف بر منابع آب موجود در حوضه وارد نشود و به جای آن، آب شیرین‌شده وارد فلات مرکزی شود. این اقدام می‌تواند به نفع کل جامعه باشد، همچنین همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، این حرکت مزیت مهمی دارد و آن این است که به همه مصرف‌کنندگان آب در فلات مرکزی یادآوری می‌کند که قیمت واقعی آب حدود سه یورو به ازای هر مترمکعب است. این مسئله خود می‌تواند محرکی قوی باشد تا کشاورزان و صنایع به سمت مصرف بهینه‌تر حرکت کنند.

در واقع، موضوع بهره‌وری آب در همه بخش‌ها اهمیت فراوانی دارد و باید مورد توجه ویژه قرار گیرد. به‌ویژه در حوزه کشاورزی که حجم مصرف آب بسیار بالا است، افزایش بهره‌وری آب ضرورت جدی دارد، زیرا کشاورزی از لحاظ اقتصادی توانایی استفاده از آب شیرین‌شده را ندارد. به همین دلیل در بخش کشاورزی تنها راهکار مؤثر، افزایش بهره‌وری و بهینه‌سازی مصرف آب است.

با توجه به میزان بالای مصرف آب در کشاورزی، حتی کاهش مصرف یا افزایش بهره‌وری تنها به اندازه یک درصد می‌تواند منجر به صرفه‌جویی قابل توجهی در منابع آبی فلات مرکزی شود و به مدیریت بهتر آب در این منطقه کمک کند.

دیدگاه / پاسخ