
ایثار معلم برای شاگرد پروانهای
کم نیستند معلمهایی که پروانههای عشق و محبت را نثار دانشآموزانشان میکنند تا فردایی بهتر را برای آنان رقم بزنند. سمیه قاسمی یکی از همین معلمهای فداکار است که پابه پای شاگردش که مبتلا به بیماری پروانهای بود، قدم برداشت.
به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، کم نیستند معلمهایی که پروانههای عشق و محبت را نثار دانشآموزانشان میکنند تا فردایی بهتر را برای آنان رقم بزنند. سمیه قاسمی یکی از همین معلمهای فداکار است. قاسمی از سال ۸۴ در سطح مدارس فعالیت کرده است و از سال ۱۴٠٠ با قبولی در آزمون استخدامی، به عنوان آموزگار در شهرستان فولادشهر در پایه چهارم کار خود را آغاز کرد. ماجرا از تابستان سال ۱۴٠۱ شروع میشود. چیزی در درون خانم قاسمی به او میگوید که باید سال آینده پایه سوم را تدریس کند. اگرچه تغییر مجدد پایه برای سال دوم کاری، چندان آسان نباشد. با مدیر مدرسه صحبت میکند تا اگر ممکن است پایه او را تغییر دهد و اگر امکانش فراهم نیست به مدرسه دیگری برود. همه چیز تا شهریور نامشخص است تا اینکه یکی از معلمهای پایه سوم به مدرسه دیگری میرود و خانم قاسمی معلم پایه سوم میشود. ایثار معلم برای شاگردی که به بیماری پروانهای مبتلا است سال تحصیلی جدید شروع میشود. دوران کلاسهای مجازی و کرونا به تازگی تمام شده است و حالا بچهها با شور و شوق سر کلاس حاضر میشوند تا دوستانشان را پس از مدتها دوری از نزدیک ببینند. اما کلاس سوم خانم قاسمی یک غایب دارد. غایبی که خیلی وقت است دور از همکلاسیهایش ولی با جدیت و تلاش درس میخواند. رضا، دانشآموزی است که به دلیل ابتلا به بیماری پروانهای نمیتواند در جمع دوستانش حاضر شود اما قلبش همیشه با آنهاست.
رسیدن به خانه و آغاز فیلمبرداری از کتابها سمیه قاسمی حالا دلیل صدای دلش که به او میگفت به پایه سوم برود را خوب درک میکند. او خود را برای ایثاری دوچندان آماده کرده است. درست است که دانشآموزش در خانه درس میخواند ولی قاسمی میخواهد رسالت معلمی را کامل کند. او هر روز صبح تا ظهر در مدرسه است و از وقتی که پایش به خانه میرسد بساط فیلمبرداری و آموزش را آغاز میکند. وی صفحه به صفحه کتاب درسی را فیلم آموزشی میگیرد و برای دانشآموز عزیزش، رضا میفرستد تا مبادا تفاوتی بین او و دیگر دانشآموزانش باشد. این آموزگار فداکار در این باره میگوید: مدیر و دیگر همکاران به من میگفتند که الزامی برای اینکه بعد از ساعت کاری مدرسه مجددا از آموزش تمام صفحات فیلم بگیرم وجود ندارد و میتوانم از ویدیوهای آماده هم استفاده کنم. ولی من با تمام قلبم عاشق این کار بودم و نمیخواستم که رضا تفاوتی بین خودش و دیگر بچهها در امر تحصیل حس کند. البته که این پسر باهوش در یادگیری و پشتکار سرآمد بود و از نظر علمی مشکلی نداشت ولی من با دل خودم دوست داشتم که او را در آموزشم سهیم کنم. وی ادامه میدهد: من مثل بقیه بچهها تمام تکالیف و کارهای رضا را بازخورد میدادم و دوری او از مدرسه تاثیری بر ارزشیابی من و توجهم به روند پیشرفت او نداشت. حتی برایش پوشه کار قرار داده بودم و هر چند وقت یکبار، مادرش پوشه کارش را برای بررسی نزد من میآورد.
شاکر بودن رضا حیرتانگیز بود این معلم درباره شخصیت دانشآموزش میگوید: رضا بسیار باهوش، با ادب، خوشزبان، مهربان و الگوی کلاس بود. هر وقت بچهها شروع میکردند به چیزهای کوچک غر بزنند، رضا و پشتکارش را مثال میزدم و انگیزهای برای تمام کلاس میشد. با اینکه او شرایط سختی را سپری میکند و هر دو روز یکبار باید پانسمان عوض کند اما صبورانه شکرگزار پروردگار است و شاکر بودن این پسر کوچک حیرتانگیز است. من هر وقت در طول هفته خستگی به سراغم میآمد به او پیام میدادم که انرژیام افتاده و وقت آن است که به من انرژی بدهد. رضا نیز با آن صدای گرم و پر انرژیش به من روحیه میداد.
وی ادامه میدهد: حالا که رضا دارد وارد پایه ششم میشود، ما هنوز هم با هم در ارتباطیم. حداقل هفتهای یکبار با صدای پر از صمیمیتش به من انرژی میدهد و گاهی به خانهشان میروم. گاهی نیز در درسها به صورت کلی کمک میکنم اما چندان دخالت نمیکنم تا مقایسه بین من و همکاران پرتلاشم که معلم او هستند شکل نگیرد. من اکنون معاون آن مدرسه هستم و هر کدام از همکاران که معلم او میشوند، سعی میکنم شرایط و نیازهای رضا را برایشان تشریح کنم تا بهتر بتوانند با او ارتباط برقرار کنند. قاسمی از زحمات همسر خود نیز که در زمان تدریس مجازی برای رضا کمک و همراهی شایانی کرد، تشکر و قدردانی میکند. وی برای دانشآموز عزیزش عافیت و عاقبت بخیری و برای خانوادهاش استقامت و بردباری طلب میکند. در پایان خانم قاسمی که خود شاعری زبردست است ما را مهمان چند بیت از اقبال لاهوری میکند و حرف دلش را در این چند بیت خلاصه میکند: می شود پرده ی چشمم پرکاهی،گاهیدیده ام هردو جهان را به نگاهی،گاهیوادی عشق،بسی دور و دراز است ولیطی شود جاده ی صدساله به آهی ،گاهیدر طلب کوش و مَده دامن امید ز دستدولتی هست که یابی سرراهی، گاهی..
دیدگاه / پاسخ
موارد مرتبط
محبوبترین مطالب
مجموعه ها
خبرنامه
با عضویت در خبرنامه از جدیدترین اخبار روز مطلع شوید!