حالت شب
  • Thursday, 31 October 2024
رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

پرده‌ی سینما همواره قابی از رویداد‌های بطن جامعه بوده است. این رویدادها که گاهی عمیق و گاهی سطحی هستند، تلاش سینما در ساخت لحظاتی از جنس واقعیت را به رخ می‌کشند. رویارویی و همنشینی قشر روحانیت و مردم عادی یکی از این واقعیت‌هایی است که چندین بار در سینمای ایران به آن پرداخته شده و در روایات مختلف بسیار مورد تحسین مخاطبان قرار گرفته است.این بار با بررسی این رویارویی‌ها در سینمای ایران، تلاش می‌کنیم درک بهتری از جامعه ایران داشته باشیم و به بسیاری از بدگمانی‌ها پایان دهیم. با ما در ادامه مطلب‌ همراه باشید.

مارمولک/کمال تبریزی

رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

بدون شک رضا مارمولک(پرویز پرستویی) یکی از محبوب‌ترین روحانیونی است که ایران تا به حال به خودش دیده‌.البته نه یک روحانی واقعی! رضا که یک مجرم تحت تعقیب است، توانسته با دزدیدن لباس یک روحانی به چنان عزت و احترامی دست یابد که نه مردم عادی، بلکه پلیس‌ها هم دیگر به او شک نکنند. در طول فیلم ما به خوبی شاهد تاثیری که «لباس» بر تن یک خلافکار دارد هستیم. این لباس نه چندان ساده می‌تواند از خلافکاری که همه از او ترس دارند، امینی بسازد مورد اعتماد که همه برای نزدیک‌تر شدن به او تلاش می‌کنند. در یکی از سکانس‌های محبوب این فیلم یعنی اولین  رویارویی رضا مارمولک و فائزه(رعنا آزادی‌ور) ما شاهد احساس امنیتی هستیم که شمایل رضا مارمولک به فائزه هدیه می‌دهد. احساس امنیتی که باعث می‌شود ترس دو زن تنها در قطار تبدیل به همنشینی مطمئنی شود که هیچ‌چیز و هیچکس به آن‌بدگمان نخواهد بود. حتی اگه روحانی داستان، یک دزد در حال تعقیب باشد!

 

دینامیت/مسعود اطیابی

رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

دینامیت، ساخته‌ی پرفروش مسعود اطیابی یکی دیگر از راویان رویارویی روحانیت و مردم عادی است‌. با اینکه این فیلم بیشتر روایت‌گر جنگ و جدل دو قشر مختلف جامعه را به تصویر می‌کشد، اما روزنه‌هایی از امید را هم در میان این دو قشر نمایان می‌کند. کاراکتر محمدحسین(احمد مهران‌فر) و زیبا(زیبا کرمعلی) طلایه‌داران این امید و نماینده‌ی دو قشر متفاوت جامعه هستند که تلاش می‌کنند با گفت و گو و صلح‌طلبی به همزیستی خوبی در کنار هم برسند حتی اگر عقایدی کاملا متضاد یک‌دیگر داشته باشند‌. «زیبا» بعد از آشنایی با محمدحسین تازه متوجه می‌شود که مردی با لباس روحانیت می‌تواند روحیه سرزنده و شوخی داشته باشد و با کشف علایق محمدحسین کم کم متوجه می‌شود او با چیزی که انتظار داشت متفاوت است.محمدحسین که از ابتدای فیلم حامی زیبا و خواهرش است، همواره تلاش می‌کند اعتدال را در رفتار خود و دوستانش حفظ کند و همین صلح‌‌طلبی او باعث شکل‌گیری هم‌زیستی مسالمت‌آمیز این دو قشر می‌شود.

 

طلا و مس/همایون اسعدیان

رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

قبل از هر چیز باید گفت کاراکتر سیدرضا(بهروز شعیبی) بعد از اکران طلا و مس، در لباس روحانیت،تبدیل به مردی ایده‌آل برای بسیاری از خانم‌ها شد! او که طلبه‌ای در حال تحصیل است، با وجود تمام سختی‌های زندگی‌اش در حق همسر و فرزندانش کوتاهی نکرده و از هر فرصتی برای فراهم کردن آرامش آن‌ها استفاده می‌کند. وفاداری در کاراکتر سیدرضا اصلی‌ترین ویژگی شخصیتی اوست که همه اطرافیانش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. وفاداری سیدرضا به همسر بیمارش،به فرزندان کم سن و سالش، به درس و تحصیلش و در آخر به عقایدش، باعث مجذوب شدن سپیده(سحر دولتشاهی) می‌شود و دید او را نسبت به روحانیت تغییر می‌دهد و تمام سوظن‌های اون نسبت به سیدرضا و روحانیت را از بین می‌برد.

 

فرشته‌ها باهم می‌آیند/حامد محمدی

رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

روایت سختی‌های زندگی یک روحانی محصل، محور اصلی فیلم «فرشته‌ها با هم می‌آیند» را تشکیل می‌دهد. احمد آقا(جواد عزتی) که پستی‌ها و بلندی‌های زیادی را در طول زندگی تحمل کرده است حالا پدر سه فرشته‌ شده که قرار است بار دوش او را سنگین‌تر از قبل کنند. اما تحمل این سختی‌ها جنبه‌های مثبتی‌ هم دارند که یکی از آن‌ها، تغییر دیدگاه هدیه (الهام کردا) نسبت به شخصیت احمد و سبک زندگی اوست. هدیه به عنوان دختر صاحب‌خانه احمدآقا همیشه از دور شاهد زندگی ساده‌ی او و همسر کم سن و سالش بوده است اما در طول فیلم و با نزدیک شدن به خانواده‌ احمد آقا متوجه می‌شود زندگی این زوج جوان در عین سادگی بسیار پایدار و دوست‌داشتنی‌ست.

 

رسوایی/مسعود ده‌نمکی

رفاقت‌های تماشایی روحانیون و دختران در سینمای ایران

فیلم رسوایی یکی دیگر از روایت‌هایی است ده‌نمکی در آن به اصلاح اخلاقی کاراکتر اصلی پرداخته. این بار وسیله‌ی اصلاح روحانی مهربانی به نام حاج یوسف(اکبرعبدی) است که با راستی و درستی خود محله‌ را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد، البته روایت خیلی سطحی‌ست در مجموع اما خب با ارفاق در این فهرست می‌گنجد. افسانه(الناز شاکردوست) که قطب رو به روی حاج یوسف است، بعد از سختی‌های زندگی و دست درازی‌هایی که به او شده به حاج یوسف پناه می‌برد. این پناه‌جویی در ابتدا اجباری بر سر راه افسانه است اما بعدها تبدیل به تصمیمی می‌شود که زندگی‌اش را تغییر می‌دهد چرا که حاج یوسف امن‌ترین فردی است که افسانه تا به حال به او پناه برده است. افسانه که دیگر از تمام مردان دنیا ناامید شده، حالا تلاش می‌کند چهره واقعی حاج یوسف را به تمام محله نشان بدهد در حالی که حاج یوسف نقابی برای از دست دادن ندارد و در واقعیت‌ هم همان ناجی خوش‌قلبی است که به افسانه نشان داده. در نهایت شناخت بیشتر حاج یوسف توسط افسانه، رسوا کردن حاج یوسف را تبدیل به رسوایی باورهای اشتباه افسانه می‌کند و دیدگاه او را به دنیا و روحانیت تغییر می‌دهد.

دیدگاه / پاسخ