ریسباف جای خطر کردن و سپردن به بخش خصوصی نیست
به گزارش باخبرباش به نقل از ایمنا کارخانه ریسباف، واقع در خیابان چهارباغ بالا، دومین کارخانه ریسندگی اصفهان است که در سال ۱۳۱۱ با مشارکت تعدادی از سرمایهگذاران بازگشایی شد.
ویژگی مهم و امتیاز این کارخانه در این است که محصول کار و سرمایه جمعی مردم اصفهان و حاصل برنامهریزی و سرمایهگذاری عده زیادی از مردم شهر بود.
این اثر که در تاریخ هشتم مرداد ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۶۰۱۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید، اکنون در مالکیت بانک ملی است و باوجوداینکه در دولت دهم مصوب شد مالکیت آن برای تبدیلشدن به موزه بزرگ اصفهان به وزارت میراث فرهنگی انتقال یابد، ولی این اتفاق به بهانهها و دلایل گوناگون به تعویق افتاد و بعدها فراموش شد.
بهتازگی، پیگیری جابهجایی مالکیت این بنا مجدد به جریان افتاد و درنهایت، در تیرماه ۱۴۰۲، انتقال مالکیت ساختمان ریسباف از بانک ملی به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به تصویب کمیسیون فرهنگی هیئتوزیران رسید.
اکنون پسازاین خبر خوش، نوبت به برنامهریزی و مشورت دقیق و آگاهانه برای سرنوشت این بنای باارزش و چگونگی بهرهبرداری از آن است. بدین منظور، خبرگزاری ایمنا با برگزاری میزگردی تخصصی تحت عنوان «مجموعه ریسباف و آنچه باید کرد؟» که با حضور علیرضا ایزدی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان اصفهان، حسین مسجدی، اصفهانپژوه و عضو هیئتعلمی دانشگاه، محمد عربمعمار و علی عطریان، معمار و مدرس دانشگاه، مهدی تمیزی، هنرمند و صاحبنظر هنری، و حضور برخط رضا دبیرینژاد، کارشناس و صاحبنظر در حوزه موزه و موزهداری و بهنام ابوترابیان، پژوهنده منظر فرهنگی ایران برگزار شد به بررسی این محورها پرداخت که مشروح مباحث مطرحشده را در ادامه میخوانید.
ریسباف حامی ندارد
علی عطریان، معمار و مدرس دانشگاه اظهار کرد: ریسباف را فارق از تاریخ و قدمتش، میتوان از جنبه فرهنگی بررسی کرد زیرا این بنا با همین شرایط کنونی یک اثر فرهنگی است و میتوان آن را با یک اثر فرهنگی دیگر مانند فیلم سینمایی مقایسه کرد.
وی افزود: هزینه فیلم محمد رسولالله، بهعنوان یک اثر فرهنگی، به گفته رسانهها ۳۰ میلیون دلار در آن زمان برآورد شد و پنج سال پیشتولید آن طول کشید. بااینهمه، این اثر فرهنگی مذهبی مؤثر که بسیار هم موردنقد بود، موردحمایت و پشتیبانی مسئولان کلان کشور بود، اما کارخانه ریسباف با هفت هکتار مساحت که حدود دو برابر هزینه این فیلم ارزش دارد، حتی ۱۰ درصد فیلم یادشده حامی ندارد و دوستداران و دغدغهمندان این بنادر این شهر تنها هستند.
معمار و مدرس دانشگاه تصریح کرد: طرح ریسباف اکنون در مرحله پیشتولید است و تعریف کاربری برای آن نیازمند بررسی است. اشیای تاریخی که در موزه ایران باستان رهاشده و در حال پوسیدن است، بسیار اهمیت دارد. از طرفی، ازنظرسنجی انجامشده به این نتیجه میرسیم که جامعه امروز، جامعه زندهای است که آنهم مانند اشیای تاریخی موزه ایران باستان در حال پوسیدن است و تا زمانی که این اتفاق نیفتاده، باید آن را نجات داد.
پرهیز از سپردن مدیریت موزه ریسباف به معماران
وی گفت: تبدیل این بنا به موزه دیدگاه خوبی است اما تصمیم درباره چگونه پرداختن به آن، و اینکه چه موزهای باشد، نباید به معماران واگذار شود بلکه باید موزهپردازان در این بازه تصمیم بگیرند. معمار بعد از تصمیمگیری نهایی باید برای اجرای تصمیم وارد شود.
عطریان تأکید کرد: توصیه میکنم در مورد ریسباف بلندنگر باشید اما آرام آرام حرکت کنید. موضوع مهم در دوره کنونی مدیری شهری، تثبیت سرنوشت ریسباف است و فراهم شدن شرایطی که چشم واسطهگران سودجو از این بنا برداشته شود. چنین اتفاقی، یک انقلاب و خدمت بزرگ در موضوع ریسباف است.
وی اضافه کرد: یکی از تعاریف بخش خصوصی، بنگاه اقتصادی است و برای منافع خود تا جایی که بتواند چپاول میکند. مانند همان بلایی که بر سر سفرههای آب زیرزمینی آمده است. بنگاههای اختصاصی ابتدا زیبا عمل میکنند اما بعد از مدتی شروع به آسیب زدن و نابود کردن بنا میکنند. بنابراین ریسباف جای خطر کردن و سپردن به بخش خصوصی نیست زیرا بنگاه اقتصادی فقط به منافع خود فکر میکند.
معمار و مدرس دانشگاه تصریح کرد: سند رسمی این ملک باید با پیگیریهای جدی هرچه زودتر به دست اداره میراث فرهنگ، گردشگری و صنایعدستی برسد که با فراق خاطر پیش برویم و دیگر مانند ماجرای ساختمان مرکزی بانک ملی، مشکلی پیش نیاید و بعدها مدعی جدید پیدا نشود زیرا طمعکاران زیادی در کمین ریسباف نشستهاند.
وی ادامه داد: با توجه به محدودیت ردیف بودجههای اداره میراث فرهنگی، میتوان از ظرفیت اقتصادی شهرداری اصفهان برای تشکیل اتاق فکر استفاده کرد و اتاق فکری از افراد متخصص مختلف تشکیل شود که اگر این افراد ثابت باشند، تحت تأثیر اتفاقات و تنشهای مختلف اجتماعی یا سیاسی کنار گذاشته نشوند و بتوانند در بلندمدت همفکری کنند، اتفاقات خوبی رقم میخورد.
ریسباف باید هویت و موضوع مشخص داشته باشد
مهدی تمیزی، هنرمند و صاحبنظر هنری اظهار کرد: بهطورکلی با تبدیل این بنا به موزه، به آن معنا و قراردادی که رسانهها مرتب میگویند مخالف هستم. اینکه برخی دستگاههای فرهنگی به تکرار در رسانهها اعلام میکنند که ریسباف تبدیل به موزه «بزرگ» اصفهان میشود، واژه بزرگ، بسیار پرطمطراق و پرکاربرد در ادبیات مدیران است.
وی ادامه داد: صفت «بزرگ» در حوزه موزهداری یک هجو است زیرا نمیتوانیم اسم مکانی با موضوعات مختلف را موزه بگذاریم. هرموزه باید هویت و موضوع مشخص خود داشته باشد، و نمیتوانیم یک موزه بزرگ اصفهان داشته باشیم و آن به چند موضوع مختلف اصفهان بپردازیم.
امروز از موزههای ویکتوریایی مانند موزه لور گذشتهایم
این هنرمند و صاحبنظر هنری تصریح کرد: موزه یک پدیده نوین است اما بااینحال هر زمانهای موزه خود را میطلبد. امروز از موزههای ویکتوریایی مانند موزه لور گذشتهایم و زمانه موزههایی است که فهم مردم را افزایش دهد و این فهم از راه شناخت به وجود میآید.
وی تأکید کرد: موزههای امروزی شیء محور نیستند، موزه موسیقی ارامنه اصفهان، به تعریف امروزی موزه نزدیک است. این موزه دارای اشیای زیاد و یا قیمتی نیست بلکه سیر فرهنگی و موسیقی ارامنه را بدون اتکا به شیء تشریح میکند. در شرایط امروز کشور، برنامههای اعلامشده برای ریسباف عملی نمیشود و باید به دنبال فضای رویداد محور باشیم.
تمیزی گفت: بارها شاهد بودم که وقتی بحث ایجاد موزه میشود، بسیاری از عتیقهداران و یا هنرمندان اصفهان برای اهدای اجناس تاریخی و یا هنری خود به موزه داوطلب میشوند اما در عمل هرگز چنین کاری نمیکنند. اگر شخصی چنین وعدهای داد، از او بخواهید وعدهاش را همانجا مکتوب کند.
وی افزود: در بخشی از مصاحبهای که با یکی از افرادی که سالها در اصفهان مسئولیت فرهنگی مهم داشته گرفتم، آمده است: «ساختمان مرکزی بانک ملی در خیابان سپه با زیربنای پنج هزار متر، و معماری کمنظیر که در سال ۱۳۲۰ با مشاوره محسن فروغی ساخته شد، در سال ۱۳۵۴ همه محوطه و ساختمان را به مبلغ پنج میلیون تومان توسط انجمن شهر اصفهان خریداری و بهمنظور تبدیلشدن به موزه اصفهان تحویل وزارت فرهنگ و هنر شد بانک ملی برای تخلیه ملک برای خریداری یا ساخت مکان جدید مهلت خواست اما این مهلت تا سال ۱۳۵۷ طول کشید و در آن سال با انقلاب اسلامی، بانک ملی همهچیز را انکار کرد و ساختمان را تحویل نداد. در دهه ۷۰، این داستان را طی نامهای مفصل به سید محمد خاتمی، رئیسجمهور وقت، اعلام کردم اما نتیجه نداد.»
در موزه ریسباف باید اشیای مبتنی بر استانداردهای موزه دریافت شود
این هنرمند و صاحبنظر هنری ادامه داد: تمام سندهای گفتوگو با این فرد موجود است و حاضر هستم اگر شهرداری برای پیگیری بخواهد این اسناد را تحویل دهم، اکنون شهرداری باید با ایجاد کارگروه و کمک از حقوقدانان توانا، این ملک را از بانک ملی پس بگیرد.
وی افزود: تغییرات در عرصه مدیریتی و سیاستهای هر دوره از دستگاهها در کشور امری اجتنابناپذیر است به همین جهت نمیتوان به طرحهایی که در موزه ریسباف داده میشود، دلخوش کرد زیرا با تغییر دولت و مدیریت امکان دارد این طرحها ملغی شود.
تمیزی ادامه داد: ازنظر ژاپنیها، در یک طرح باید اول ایده، و بعد طرح و سپس اجرای عملیات باشد، باید در مورد ریسباف هم به همین ترتیب پیش برویم. در مورد ریسباف، نباید هر شیء را در آن پذیرفت و باید اشیای مبتنی بر استانداردهای موزه را دریافت کرد. زمانی به این صورت پیش میرفت که حتی اشیای کمارزشی مانند بنرهای مناسبتی هم برچسب اموال دریافت میکرد و بهعنوان شیء باارزش شناخته میشد؛ بدین ترتیب کیفیت گنجینه اشیای باارزش ما کم شد.
وی گفت: موزه تعریف مشخصی دارد. موزهای در شانگهای وجود دارد که شامل مجموعهای از سینما، تئاتر، گالری، آتلیه، رستوران و فروشگاه آثار فرهنگی است که بسیار جذاب است، در کشورهای مختلف مشابه آن وجود ندارد و بازدید از آن چند روز زمان لازم دارد. ریسباف نیز میتواند به این شکل دربیاید و مردم هم از این فضا لذت ببرند.
لزوم فراخوان جدی برای جمعآوری اشیای باارزش موزهای برای موزه ریسباف
حسین مسجدی، اصفهانپژوه و عضو هیئتعلمی دانشگاه اظهار کرد: در دهه ۸۰ نیز در شورای استانداری تصویب شد که ساختمان مرکزی بانک ملی برای تبدیلشدن به موزه، به شهرداری واگذار شود برای و بانک ملی هم پذیرفت. اما چون فوریت نداشت، اجرای آن را مشمول گذر زمان کردند تا استاندار عوض شد و باز همهچیز فراموش شد. سال بعد مسئول بانک ۱۱۵ میلیون تومان خرج دکوراسیون بانک کرد و به همین بهانه از تخلیه آن سر باز زد. شخصی هم دیگر این موضوع را مطالبه نکرد و این ماجرا فراموش شد.
وی افزود: به نظر من موزه در شهر اصفهان لازم است. اگر موزه ایجادشده مناسب باشد و مردم شهر به آن اعتماد کنند، افراد خوشطینتی وجود دارند که مجموعه موزهای خود را در اختیار موزه بگذارند. البته برخی درازای اشیای موزهای خود هزینه دریافت میکنند. برخی نیز چون فضای مناسبی برای نگهداری اشیای باارزش خود ندارند، حاضر به هدیه آن به موزه هستند.
این اصفهانپژوه و عضو هیئتعلمی دانشگاه تصریح کرد: اصفهان هرروز و هر ساعت در حال از دست دادن بناها و داشتههای فرهنگی است، زیرا برخی متولیان و تأثیرگذاران شهر در خواب هستند و نگهداری از این داشتهها نیازمند اقدامات فوری است. از همین امروز فراخوان جدی برای جمعآوری اشیای باارزش موزهای بدهید و تا سال ۱۴۰۵ نتیجه آن را ببینید. بسیاری از خانوادهها که خارج از کشور هستند و منزل آنان پر از اشیای تاریخی است که در اختیار سارقان قرارگرفته است و این خانوادهها بهطورقطع مشتاق هستند اشیای خود را در اختیار موزه بگذارند.
وی ادامه داد: آستان قدس رضوی شیوهای دارد که شیء را دریافت میکند به نام شما سند میزند و علاوه بر این، اشیا را امانت نیز میگیرند و هم مرمت و هم نگهداری میکنند ئ در صورت تمایل صاحب شیء، آن را به او پس میدهند. این طرح میتواند در اصفهان هم اجرا شود.
مسجدی گفت: اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، بودجه کافی ندارد و درنتیجه اتاق فکر مناسبی هم ندارد و اکنون فقط دارد برای زنده ماندن تلاش میکند.اگر قرار است بنای ریسباف به بخش خصوصی واگذار شود، باید با درایت و نظارت دائم باشد.
نکاتی که باید در تبدیلشدن به موزه ریسباف در نظر گرفت
محمد عرب، معمار اظهار کرد: شخصی با موزه شدن ریسباف حرفی ندارد. مسئله این است که تعریف ما از موزه چیست؟ اصفهان با مسائل بسیار مهمتری مبتلا است. در تگزاس، موزهای بهعنوان موزه آب وجود دارد و بهطوری است که وقتی کودکی وارد موزه میشود، بدون لمس هیچ شیء با مفهوم و اهمیت آب آشنا میشود.
وی افزود: ریسباف بسیار وسیع است و نمیتوان آن را به نمایش و حفظ یکسری اشیا که ممکن است به موزه اهدا شود یا نه تقلیل داد. به این بنا میتوان از دید کلانتری نگاه کرد و این مهم است که نسبت آن با شهر و آینده شهر چیست.
این معمار تصریح کرد: طرح کارخانه ریسباف به زمان، یکسری اقدام همزمان و فرایند جدید و زمان نیاز دارد که در بسیاری از طرحها نادیده گرفته میشود.
مهمترین مسئله در طرح ریسباف
وی تأکید کرد: مهمترین مسئله در طرح ریسباف، که آن را تبدیل به گفتمان جدید در طرحهای شهری کند، این است که زمین به عرصهای برای مطالعه تبدیل شود و فقط باز شدن در این بنا بهتنهایی کافی نیست و گام بعدی باید آمدن آدمها باهدف درست و ایجاد بستری برای مطالعه آینده و زمینهای برای رصد دائم اتفاقات بهصورت همزمان باشد.
عرب ادامه داد: میتوان بهمحض باز شدن در ریسباف، همزمان مطالعات برای رفع خطر و آسیبشناسی بهصورت موازی با حفظ اولویتها انجام شود.
وی اظهار کرد: امروز موزه فقط شیء نیست و هر چیزی میتواند در این بستر ارائه شود و باید پیش از انجام هرکاری، مطالعات و شناخت و آگاهی خود را افزایش دهیم. موزه «معصومیت اورهان پاموک» واقع در استانبول، نمونهای از یک موزه موفق پز از اشیای معمولی است. یکی از آثار شاخص این موزه، ته سیگارهایی است که با پونز به دیوار زدهشده است. در این موزه اشیا باارزش نیستند بلکه داستان پشت این اشیا به آن ارزش و جذابیت میدهد.
ریسباف میتواند تبدیل به عرصهای برای گفتمان شود
علیرضا ایزدی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی اصفهان اظهار کرد: جامعه امروزی ازنظر فرهنگی در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد و نشاندهنده عملکرد نامناسب دستگاههای فرهنگی در قبال نسل امروز است. اگر در شهر اصفهان حرکت و از مردم پرسوجو کنیم، متوجه میشویم که مردم آشنایی با تاریخ و پیشینه فرهنگی اصفهان، بهویژه پیش از قرن نهم ندارند.
وی بابیان اینکه در تمام حوزهها چنین مشکلاتی وجود دارد گفت: در دانشگاه بوعلی سینای همدان، در مورد میر سیدعلی همدانی برای برگزاری همایش نظرسنجی شد و فقط دو درصد نام او را شنیده بودند. عملکرد صداوسیما و آموزشوپرورش، بهویژه امروز، در پیشبرد فرهنگ مناسب نیست. درگذشته، در طرح کات آموزشوپرورش کارهای عملی مفیدی به دانشآموزان آموزش داده میشد ولی امروز این مسائل مغفول مانده است.
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی اصفهان تصریح کرد: ریسباف میتواند تبدیل به عرصهای برای گفتمان شود و ذینفعان شهر را درگیر خود کند. پرداختن به آن فقط وظیفه میراث فرهنگی نیست. باید با آزادی عمل بیشتری در مورد ریسباف عمل کنیم و اگر اتفاق بیفتد میتواند برد برای اصفهان باشد.
وی تأکید کرد: در ایجاد موزه، باید دنبال طرح محتوایی بود که صرفاً بحث اشیای تاریخی در آن مطرح نباشد، بلکه میتوان مشاهیر، فرش و تئاتر فراموششده اصفهان را در آن به نسل جدید معرفی کرد و سولهها و فضای ریسباف میتواند این تنوع را ایجاد کند.
ایزدی ادامه داد: در طرح محتوایی باید تمام عقاید مختلف لحاظ شود، و باید درنهایت باید با حفظ شانیت، پاخور مردم باشد. بخشی از آن اشیای تاریخی، موسیقی، تئاتر و یا گالری هنری باشد.
وی گفت: اصفهان را بانام حسن کسایی میشناسند اما آثاری که معرف هنر او باشد در شهر به چشم نمیخورد، از طرفی مکتبی در هنر خطاطی به نام اصفهان است اما اثری از آن در این شهر دیده نمیشود. نسل دهه ۸۰، نسل بیهویتی است. باید با روایتگری به هر نام و هر شکلی اعم از موزه و یا گالری، هویت فرهنگی را به این نسل شناساند.
دیدگاه / پاسخ
موارد مرتبط
محبوبترین مطالب
مجموعه ها
خبرنامه
با عضویت در خبرنامه از جدیدترین اخبار روز مطلع شوید!